یک دختر باید از پدرش اطاعت کند وگرنه مجازات بلافاصله دنبال می شود. در غیر این صورت نظم و انضباط در خانه وجود نخواهد داشت. و این واقعیت که او بیدمشک او را چک می کند فقط کنترل والدین است. پدرش حق دارد بداند او با چه کسی معاشرت می کند، کجا می رود. با لعنت کردنش بهش نشون داد رئیس کیه خوب، شما نمی توانید مانند یک بربر با مشت روی میز بکوبید. به او سفت کردن و تقدیر از سینه هایش بهترین راه برای بزرگ کردن او و نشان دادن نگرانی پدرانه اش است!
چقدر خوشحال بود که سیاه پوست او را به چوب دعوت کرد - او از خوشحالی می پرید! و توجه داشته باشید، او همان کسی است که از او پرسید، و او می گوید: "خیلی خب! البته، همه در دانشگاه از قبل می دانند که او چه دیک بزرگی دارد - بنابراین جوجه ها می دوند تا سوراخ های خود را خوشحال کنند. این سبزه حتی الاغ خود را به او داد. و وقتی وارد شد اهمیتی نمیداد. و بعد فلان قلدر همچین فاحشهای را به همسری میگیرد و مطمئن میشود که باکره است.))
اگر دختری قبول کرده باشد که به عنوان خدمتکار مشغول به کار شود، به خوبی می داند که دیر یا زود باید با خروس ارباب خود روبرو شود. داشتن رابطه خوب با مشتری در حرفه او بسیار مهم است. بالاخره او خودش پول را رد نمی کند. پس به درستی در دهان او گرفت و او به حق او را کشید. و او احساس خوبی دارد و او به نوعی غریبه است. و شما مجبور نیستید در مورد آن به معشوقه خانه بگویید - اکنون به او نکاتی برای خدمات اضافی ارائه شده است :-)
متشکرم، وانکر.