این خانه دار سزاوار این بود که با او چنین رفتار شود - او در آنجا قدم می زند و الاغش را می پیچد و توپ هایش را نیز به اطراف پرتاب می کند. پس محکم در دهانش فرو کرد. ظاهراً بیدمشک آنقدر آتش گرفته بود که بلوند ترس خود را از دست داد. حتی دوستش به نگه داشتن این قلدر کمک کرد تا استاد تمام گلوی او را قطع کند.
ابتدا فکر می کردم که پدربزرگ در پایان آن خواهد مرد، اما برعکس شد: او دختر بیچاره را لعنت کرد و یک سطل اسپرم را نیز در بیدمشک ریخت. البته تقریباً تمام کارهایی که دختر به تنهایی انجام می داد، اما پدربزرگ نیز در بالای آن قرار داشت: در آن سن، بسیاری از آنها اصلاً نمی توانند کار سختی را تحمل کنند. دختر به طرز شگفت انگیزی می مکد: بدون مشکل کل خروس را می بلعد، من خودم او را لعنت می کردم!
تماشای دیک های سیاه که بلوندها را تا ریشه می کشند، خوب است. گربه های چسبناک آنها تحت فشار یک خروس بزرگ از هم جدا می شوند. تبدیل این جوجه های زیبا به عوضی ها برای شوهران و دوست پسر آنها یک راه حل است. عروسکهای بلوند فقط اسباب بازی سیاهپوستان هستند که میتوان آنها را بدون نگرانی از عواقب آن کشید. این نوع رابطه جنسی آنها را به سرعت در اختیار سایر مردان نیز قرار می دهد.
این نوع تنبیه 100٪ به میل دختر بود، زیرا او مدتها هوس توجه مرد از پدرش داشت.