حتی نمی دونم برای چی روغن به الاغش زد. این زیبایی با پوست تیره با اشتیاق یک دمیدن را انجام داد، و چیزهای زیادی برای پذیرفتن وجود دارد، دیک یک مرد سیاه پوست از اندازه چشمگیری برخوردار است. و زمانی که یارو دیک خود را به بیدمشک هل داد و شروع کرد به لعنت کردنش، متوجه شدم که وقتی سیاه پوستان گود میزدند، آرامش خدا وجود نداشت. سیاه پوست را گرفت و درست در بیدمشک زیبایی فرو برد، ظاهراً او تصمیم گرفت خیلی خوش بگذراند.
رئیس او را برای ارائه خدمات برد، اما او وقت نداشت که شلخته ها را کنار بزند. و آیا یک دستیار خوب می تواند او را در حال بد رها کند؟ به خصوص که او خوش قیافه است و بدش نمی آید که خودش از کار استراحت کند. او را هم با جاروبرقی سر کار می بردم. و مخصوصا با شلنگ. )))